بانک اطلاعات املاک در شهر بهارستان

مشاور و کارشناس املاک در بهارستان (مرجع املاک بهارستان اصفهان)نخستین سامانه اینترنتی خرید و فروش املاک در بهارستان اصفهان

بانک اطلاعات املاک در شهر بهارستان

مشاور و کارشناس املاک در بهارستان (مرجع املاک بهارستان اصفهان)نخستین سامانه اینترنتی خرید و فروش املاک در بهارستان اصفهان

از مشکلات اساسی ما در سیاست خارجی یک نگاه محفلی به وزارت خارجه کسی که با غرب مذاکره می‌کند را متصل به انگلیس می‌خوانیم

مسئله مهمی که پزشکیان آن را درک کرده


رضا نصری


 ‏آقای دکتر میدری، کارشناس همراه دکتر ‌ #پزشکیان⁩ در نشست اقتصادی صدا و سیما، به نکته بسیار مهمی اشاره کردند. ایشان - نقل به مضمون - گفتند یکی از مشکلات اساسی ما در سیاست خارجی این است که یک نگاه محفلی به وزارت امور خارجه داریم. کسی که دارد با غرب مذاکره می‌کند را متصل به انگلیس می‌خوانیم و دیگری را عامل چین می‌دانیم!


‏به نظرم واقعا این‌ یکی از آفت‌های فضای سیاست داخلی ماست که برای کارگزاران سیاست خارجی هزینه فراوان ایجاد می‌کند.


واقعیت این است که کسانی که امروز به ناحق «غربگرا» خوانده می‌شوند کارگزارانی هستند که صرفاً در زمان تصمیم حاکمیت به مذاکره با غرب یا در مسند قدرت قرار داشتند یا اینکه به دلیل تخصصی که در مذاکرات داشتند در این مقاطع از آن‌ها استفاده شده‌ است. 


‏به عنوان مثال به دوران خاتمی نگاه کنید. یعنی زمانی که مطابق خرد جمعی و تصمیم حاکمیتی دولت وقت وارد مذاکره با کشورهای غربی شد.


‏زمانی که در دولت خاتمی مذاکرات هسته‌ای شروع شد، اوج «سیاست تغییر خاورمیانه» در آمریکای سرمست از پیروزی در جنگ سرد و پیروزی و در افغانستان و عراق بود. این سیاست آمریکا - که در دوران کلینتون با تلاش برای تحمیل پیمان صلح میان اسرائیل و نمایندگان فلسطین شروع شده بود - در دوران بوش از طریق مداخله نظامی و تغییر رژیم پیگیری می‌شد. در آن زمان، نومحافظه‌کارانی که در آمریکا به قدرت رسیده بودند تلاش می‌کردند با طرح اتهام ساخت سلاح هسته‌ای به ایران - یعنی اتهامی شبیه به اتهامی که به عراق وارد کرده بودند - زمینه حمله نظامی به ایران را مهیا کنند و گامی دیگر در جهت شکل‌دهی به «خاورمیانه جدید» - با محوریت ایمن‌سازی شاهراه نفت و تفوق اسرائیل در منطقه -- بردارند. 


‏در این میان، هم فضای سیاسی و اجتماعی آمریکا - که مترصد انتقام گرفتن از مرتکبین حملات ۱۱ سپتامبر بود - برای درگیری نظامی با کشورهای منطقه مهیا بود، هم ایران در «محور شرارت» قرار گرفته بود، هم بودجه‌های کلان برای اپوزیسیون و ایجاد یک دولت انتقالی در خارج از کشور در نظر گرفته شده بود و هم پرونده هسته‌ای ایران - پس از قطعنامه سنگین شورای حکام آژانس - در یک قدمی ارجاع به شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گرفته بود. 


‏در آن زمان، دولت‌های عرب منطقه (آنطور که بعدها در اسناد ویکی‌لیکس هم منشر شد) نیز به شدت برای حمله آمریکا به ایران رایزنی و لابیگری می‌کردند، دولت آریل شارون در اسرائیل به کنگره آمریکا نماینده می‌فرستاد تا به نمایندگان و افکار عمومی آمریکا نسبت به «آماده شدن بمب اتم ایران در شش ماه آینده» هشدار دهند، چین و روسیه (همانطور که بعدها در رای‌گیری‌های شورای امنیت نشان دادند) نسبت به برنامه هسته‌ای ایران رویکرد منفی داشتند؛ و ایران نیز جز چند سانتیرفوژی که در گوشه‌ای می‌چرخید و یک صنعت نظامی که تازه شکل گرفته بود اهرم خاصی در اختیار نداشت. 


‏در این مقطع، تصمیم نظام این بود که از تشدید تنش جلوگیری کند، مانع ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت شود و تلاش کند با تعلیق موقت غنی‌سازی، همکاری با آژانس و مذاکره با کشورهای اروپایی - که خود نگران ماجراجویی جدید آمریکا در منطقه بودند - مانع فضاسازی و بهانه‌تراشی جدید واشنگتن شود. 


‏منتها کسانی که در آن دوران کارگزار این سیاست حاکمیتی بودند لقب «غربگرا» گرفته‌اند و سال‌ها هزینه سیاسی، حیثیتی و شخصی انجام ماموریت‌شان را پرداختند!  


‏در دوران مذاکرات برجام هم همینطور! دلیل ورورد آمریکا به مذاکرات - نه شیفتگی و اعتماد عده‌ای کارگزار سیاست خارجی نظام به آمریکا و غرب بلکه - وجود شش قطعنامه فصل هفتمی شورای امنیت بود که بدون تایید آمریکا - به عنوان یک عضو دائم شورای امنیت - قابل لغو نبودند؛ و از این رو باز تصمیم حاکمیت بر این شد که با آمریکا نیز مذاکره کند. 


‏منتها باز دولت و کارگزارانی که در مسند مسئولیت بودند - با اتهام غربگرایی و غربگدایی - هزینه این مذاکرات ناگزیر را شخصاً پرداخت کردند!


‏در مورد سیاست نزدیکی به شرق هم اتفاق مشابهی رخ داد. کارگزارانی که پیگیر این پروژه نظام سیاسی کشور بودند این‌ بار با انگ «روسوفیل» و «کمونیست» و برچسب‌های مشابه مواجه شدند.


‏مادام که سیاست داخلی برای کارگزاران سیاست خارجی هزینه ایجاد کند، نمی‌شود از ظرفیت و پتانسیل دستگاه دیپلماسی کشور به بهترین شکل و در جهت تامین منافع ملی استفاده کرد.


‏خوشحالم دکتر پزشکیان و تیم او به درستی این مسئله را درک کرده و از تریبون صدا و سیما به آن پرداخته است.


پیام اقتصاد



هشدار بازگشت تحریم سازمان ملل/ تهدید صریح برای «اعمال مجدد» تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران



در این نامه سه کشور اروپایی، جزئیات نقض برجام (توافق هسته‌ای 2015 / 1394) توسط ایران را توضیح داده اند. 


هدف این اقدام، افزایش فشار بر ایران برای حل دیپلماتیک مسئله هسته ای و تلاش برای جلوگیری از بازگشت تحریم های سازمان ملل علیه ایران است.


نامه ارسال شده از سوی بریتانیا، فرانسه و آلمان حاوی تهدید صریح برای «اعمال مجدد» تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران نیست اما در متن آن اشاره شده قطعنامه شماره 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد که از توافق هسته‌ای برجام محافظت می‌کند و اختیار اعمال مجدد تحریم‌ها را می‌دهد در 18 اکتبر 2025 (26 مهر 1404) منقضی می شود.


سه کشور اروپایی عضو برجام هستند. در صورتی که این سه کشور با ارسال نامه "نقض برجام توسط ایران" به شورای امنیت ، درخواست کنند تحریم های سازمان ملل متحد علیه ایران بازگردند این تحریم ها به صورت خودکار و بدون نیاز به تصویب شورای امنیت، دوباره علیه تهران اعمال خواهد شد./عصر ایران


پیام اقتصاد


دستاورد دولت‌هایی که آقای جلیلی حامی آن‌هاست جز تحریم و تورم نبود. هنوز به یاد داریم


آقای سعید جلیلی، اولین نامزد اصولگرایان خالص‌ساز نخستین شعار تبلیغاتی خود را در پاسخ به تیتر چند روز پیش روزنامه سازندگی منتشر کرد. سازندگی با انتشار تصویر برخی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری که در اردوگاه خالص‌سازان بودند و فعالیت می‌کنند، آژیر قرمز را کشیده بود و این افراد را بانی و مسبب وضع موجود دانسته و به مردم هشدار داده بود، مراقب باشید به چه کسانی رأی می‌دهید. اگر در سه سال گذشته که از عمر دولت سیزدهم می‌گذرد وضعیت اقتصادی بدتر شده، به‌هم‌ریخته و نابسامان است و اگر کمر مردم زیر بار گرانی افزایش ‌یافته همچنین فاصله طبقاتی روزبه‌روز بیشتر افزایش‌یافته است و تورم حاصل از نقدینگی بیشتر و بیشتر و ارزش پول ملی کم و کمتر شده است و نیز فاصله ما با برخی از کشورها بسیار شده به دلیل این است که همفکران آقای جلیلی سکان‌دار هدایت دولت و کشور بوده‌اند. آن‌ها به‌رغم آنکه شعار می‌دادند ما می‌توانیم اما در عمل نتوانستند. شعار دادن راحت‌ترین امر سیاسی است. عموماً نیز پوپولیسم‌ها جملات و کلمات را به استخدام خود درمی‌آورند تا جامعه را با جملات انگیزشی و هیجانی به ‌سوی خود بکشند اما اداره دولت و افتادن کشور در مسیر توسعه و رفاه عمومی کار هر کسی نیست. به همین دلیل هم سازندگی آژیر قرمز را برای این انتخابات کشید و آن صفحه را منتشر کرد تا تفکری که مدعی عدالت است اما در عمل بیشترین ضربه را به عدالت زده است، نمایان‌تر کند و هشدار دهد این افراد بیشترین ضربه را به توسعه، پیشرفت و رفاه مردم زده‌اند. اما صفحه اول روزنامه سازندگی به مذاق آقای جلیلی و هواداران ایشان خوش نیامد و در پاسخ به سیاق خود آژیرقرمزی علیه راهزنان لیبرال دموکراسی کشیدند که مثلاً آزادی‌خواهان و توسعه‌گرایان را هدف قرار دهند. در واقع آقای جلیلی نشان داد که با حاکمیت قانون، اقتصاد بازار، بخش خصوصی و البته حقوق شهروندی و آزادی‌های مدنی و سیاسی برای جامعه ایران مخالف است. وگرنه این‌ها اساس مردم‌سالاری دینی است که امروز در کلمه‌ای به ‌عنوان لیبرال و دموکراسی نشسته است. البته برای ما پرواضح است که آقای جلیلی مخالف توسعه‌ای است که مد نظر آیت‌الله هاشمی و اصلاح‌طلبان بود. در 6 دولت (هاشمی و خاتمی و روحانی) مدلی از توسعه در ابعاد سیاسی اقتصادی اجرایی شد که اگر امروز آورده‌ای داریم از آن دولت‌هاست.

چراکه دستاورد دولت‌هایی که آقای جلیلی حامی آن‌هاست جز تحریم و تورم نبود. هنوز به یاد داریم که در دولت آقای احمدی‌نژاد، شورای امنیت سازمان ملل متحد ۶ قطعنامه علیه ایران تصویب کرد که ۳ قطعنامه آن در دوره‌ آقای جلیلی بود که مذاکرات پرونده هسته‌ای ایران را عهده‌دار بود. ایشان هر بار که برای مذاکره می‌رفت، دست‌خالی برمی‌گشت. و نتیجه‌اش البته تحریمی بود که فشارش بر تمامی مردمی بود که ایشان امروز داعیه‌دار آن‌هاست. امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که تحریم‌ها چه عوارضی داشت و چه بر سر مردم آورد اما عجیب است که آقای جلیلی به‌ جای آنکه این روزها فقط درباره فساد دبش در دولت آقای رئیسی سخن بگوید و از ارتباط خود با آقای ساداتی‌نژاد، وزیر سابق کشاورزی که محکوم شد، سخن بگوید و روشن کند که وی با ایشان چه ارتباطی داشته است، نوک پیکان حملات خود را به‌ سوی توسعه‌گرایان گرفته و آن‌ها را راهزن خوانده است. آیا عجیب نیست که ایشان هنوز درباره فساد دبش سخن نگفته است؟ مگر روشن کرده چگونگی فساد، بخشی از عدالت نیست؟ مگر برقراری عدالت دوری از فاسدان و اختلاس‌گران نیست؟ چرا ایشان درباره فسادی که از آن به ‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین فسادهای تاریخ ایران یاد شد، سخن نمی‌گوید؟ چرا درباره ارتباط خود با آقای ساداتی‌نژاد سکوت کرده است؟ مرسوم است که کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری یا ادامه‌دهنده وضع موجود هستند یا منتقد آن. منتقدان بانیان وضع موجود را به مردم معرفی می‌کنند و می‌گویند، وضعیت امروزی نتیجه‌ مدیریت این افراد و این تفکر است. بدون تردید آقای جلیلی که تصمیم دارد بر صندلی مرحوم رئیسی تکیه بزند، می‌خواهد ادامه‌دهنده وضع موجود باشد. زیرا بعید است، منتقد آن مرحوم و روش دولت‌داری ایشان باشد. پس باید از وضع موجود دفاع کند. از اقتصاد آشفته‌ امروز، گرانی، تورم و فاصله طبقاتی دفاع کند و مدافع بی‌ارزش شدن پول ملی باشد اما چرا ایشان نوک پیکان خود را به ‌جای آنکه به‌ سوی دوستان و دولت هم‌پیمان خویش بگیرد، سوی دیگر گرفته است؟
آقای جلیلی! عدالت با نمایش برقرار نمی‌شود. عدالت، اساساً نمایش نیست که فردی ماشین ارزان‌قیمت سوار شود و ساده‌زیستی خود را نمایان کند. این کاریکاتوری از عدالت و به مسلخ بردن آن است. عدالت آن است که توسعه فراگیر شده باشد و توده‌ مردم یک رفاه نسبی داشته باشند. راه عدالت از توسعه می‌گذرد و توسعه برای مردم رفاه می‌آورد؛ آرامش می‌آورد؛ امنیت می‌آورد؛ و کسی دیگر سودای مهاجرت ندارد. دانشجو، استاد، پزشک و کارگرش از کشور گریزان نمی‌شود. بد نیست به این بیندیشید که چرا دولت محرومان، فشارش بر محرومان افزون شد و نتوانست کمک ‌حال آن‌ها باشد. شاید به ‌رغم شعارهای جذاب، راه را اشتباه رفته است. شاید دارید راه را اشتباه می‌روید

حتما آینده ایران درخشان است به شرطی که پای ما در زمین واقعیت و چشم ما به آرزوها باشد.

شرق:

محمدجواد ظریف، وزیر خارجه سابق ایران در کلاب‌هاوس گفت:


حتما خاطر دوستان هست که یک اجماع امنیتی علیه ایران در دنیا شکل گرفته بود و بالاترین مرحله که صدور قطعنامه فصل هفتمی است که شش قطعنامه علیه ایران صادر شده بود. 


در سند شورای امنیت از قطعانمه‌های فصل هفت، دقیقا ذکر کرده که بجز یک قطعنامه، مابقی فصل هفتمی بوده است.


هیچ رابطه‌ای بالاتر از رییس اداره، ایران با کشورهای اروپایی نداشت؛ حتی با روسیه. ایران موشک‌های ضدهوایی s300 از روسیه خریداری کرده بود و چون این‌ها ابزار دفاعی بودند و تحت هیچ تحریمی هم نبودند، روسیه با وجود دریافت پول، ارائه نکرد.


سازمان شانگهای که در زمان دولت روحانی، ایران عضو آن شد و آقای رییسی در اولین اجلاس آن شرکت کردند، به دلیل رفع تحریم‌ها بود.


 آمریکا با همان اجماع جهانی به راحتی توانسته بود ایران را از بازار نفت حذف کند. اگرچه با کوشش دکتر زنگنه و همت پرسنل و مهندسان نفتی به دو میلیون بشکه برگشتیم اما ما را از بازار بین‌المللی حذف کرده بودند.


 در کتاب «راز سر به مهر» حدود ۲۰۰ صفحه و در کتاب «پایاب شکیبایی» حدود ۳۰ صفحه را خودم قبل از چاپ حذف کردم. 


کتاب پایاب شکیبایی در سال آخر وزارتم نوشته شد و ناراحتی‌هایی سال آخر را نخواستم در کتاب ادامه دهم.


 بیشترین مخالفت برای وزارت خارجه در دوره اقای روحانی، از جانب خودم بود. در کتاب نوشته‌ام که چند مرتبه آقای روحانی دراین‌باره با من صحبت کردند و نپذیرفتم. 


دیدگاه‌های من را خیلی‌ها می‌دانستند. روزنامه کیهان از دهه هفتاد حملات شدیدی علیه من داشت. بعضی افراد هم چون با نگرش آن‌ها همراه نبودم، موافق وزارت من در دولت اقای روحانی نبودند. برخی نمایندگان مجلس نهم و دهم و یازدهم تلاش زیادی علیه من داشتند و هیچوقت رابطه گرمی با مجلس ایجاد نشد.


محمدجواد ظریف، وزیر خارجه سابق ایران در کلاب هاوس گفت:


کجای برجام بر اساس اعتماد صورت گرفت؟ آمریکا توانست برجام را «نابود» کند؟ چرا نتانیاهو گفت تمام تلاشش از بین بردن آن است؟


مهم‌ترین ابعاد قدرت، رضایتمندی شهروندان است. 


بدون عزت و رضایتمندی شهروندان، تمامیت ارضی هم مخدوش می‌شود.


مزیت‌های ما در ابعاد معنایی قدرت است. این که ایران به‌عنوان کشور مستقل و حامی مقاومت شناخته می‌شود. این‌ها ابعاد معنایی قدرت ایران است؛ هیچ کشوری ابعاد قدرتش را از بین نمی‌برد.


هم در طیف انقلابیون و هم در طیف مخالفان جمهوری اسلامی، هر دو این مشکل را دارند که ابعاد قدرت را فراموش می‌کنند. 


قدرت در جهان پس از جنگ سرد چندوجهی شده است. قدرت نظامی، اقتصادی، جغرافیا، و حمایت مردمی از منابع مهم قدرت هستند. به دست خودمان منابع قدرت خودمان را از بین نبریم.


محمدجواد ظریف، وزیر خارجه سابق ایران در کلاب هاوس گفت:


در ترافیک، به‌جای عبور از یک خط، چند لاین خودرو تشکیل می‌دهیم و نتیجه آن دیرتر رسیدن تمام ما است. چون آرزو داریم سریع‌تر برسیم.


سیاست خارجی و داخلی از این قاعده مستثنی نیست. اگر گفتم خودمان انتخاب کردیم، منظورم این نبود که خودمان انتخاب کردیم چنین وضع اقتصادی داشته باشیم یا فرزندان ما بیکار باشند.


من هم از این وضعیت شرمنده هستم. عذرخواهی می‌کنم و حلالیت می‌طلبم اما واقعیت این است که تمام برنامه‌های توسعه‌ای ما از رژیم گذشته تا بعد از انقلاب، همه بر اساس آرزو بوده است.


باید تغییر کنیم. تنها کشوری نیستیم که این مشکل را داشتیم. آلمان در فاصله دو جنگ جهانی بیشترین آرزومندی را داشته تا این که با تصمیم جمعی اصلاح کردند


حتما آینده ایران درخشان است به شرطی که پای ما در زمین واقعیت و چشم ما به آرزوها باشد. 


محمدجواد ظریف، وزیر خارجه سابق ایران در کلاب هاوس گفت:


در مصاحبه با آقای رشیدپور که گفتم «خودمان انتخاب کردیم»؛ ایشان پرسیدند چرا ترکیه و مالزی مشکلات ما را ندارند و من آن پاسخ را دادم. که استفاده‌های زیادی از این جمله من شد. اما شرایط من به‌عنوان وزیرخارجه کشور، طوری نبود که بخواهم به آن جواب بدهم.


یکی از بی‌نظیرترین و چالشی‌ترین مصاحبه‌های صداوسیما با یک مقام کشور بود. در کتاب «راز سر به مهر» و «پایاب شکیبایی» دراین‌باره مفصل توضیح داده‌ایم. 


سال‌هاست بر اساس آرزومندی برنامه‌ریزی کرده‌ایم؛ نه واقعیت. و چون بر اساس آرزومندی پیش می‌رویم به اهداف خود نمی‌رسیم.


به کسانی رای ندهیم که با زبان آرزوها با ما صحبت می‌کنند. تا زمانی که با زبان واقعیت صحبت نکنیم، نمی‌توانیم آینده را بسازیم. از دوره صفویه آرزو داشتیم به دوره هخامنشیان برگشتیم؛ صفویه به آن نرسید و به قاجار و ترکمنچای رسیدیم.


کسانی که با زبان آرزوها رفتند زمین بگیرند اما مجبور به امضای ترکمنچای شدند. هر روز داریم براساس آرزوها صحبت می‌کنیم. و کسانی که با زبان واقعیت با ما صحبت می‌کنند، آن‌ها را «واداده» می‌نامیم.



رای ندادن یک آرزو است؛ آرزوی این که یک پیامی ارسال شود، که نمی‌شود. امیدوارم در ۸ تیر، رای دهیم. 


برخی آرزو می‌کنند که با «رای ندادن» بتوانند کاری انجام دهند. در سه انتخابات گذشته دیدیم که چه شد. آلمان‌ها هم سال‌ها بر اساس آرزوها پیش می‌رفتند تا این که تصمیم گرفتند بر اساس واقعیات کار کنند.


 باید نگرش واقع‌بینی داشته باشیم تا بتوانیم آینده بهتری بسازیم. ایران خیلی امکانات دارد و باید بر اساس همان‌ها برنامه‌ریزی کنیم، نه آرزوهایی که واقعیت ندارد.


محمدجواد ظریف، وزیر خارجه سابق ایران در کلاب هاوس گفت:


آرمان‌ها به ما «دید» می‌دهند که به کدام سمت برویم. اگر پا روی هوا بگذارید و بر اساس واقعیت برنامه‌ریزی نداشته باشیم، به آرمان و هدف‌ها نمی‌رسیم.


بعضی یک ببر کاغذی می‌سازند و بعد سرافرازانه می‌گویند آن ببر کاغذی را نابود کرده‌اند.


بیشترین دفاع از برنامه پهپادی و موشکی داشته‌ام. بسیاری از این رفتارها هم به ما تحمیل شد. موشک و پهپاد به ما نمی‌دادند و ما خودمان آن را ساختیم.


حتما فردا مجددا حملات شدیدی به من خواهد شد؛ اما باید بپذیریم که «حضور» در جایی، آرزو است اما «نفوذ» با واقعیت هم‌خوانی دارد.


هیچوقت برای تحصیل و… از سهمیه، چه در رژیم قبلی و چه در جمهوری اسلامی استفاده نکرده‌ام.


کسی که به من می‌گوید دهنش را مثل اسب آبی باز می‌کرد؛ این حرف‌ها مخالف اندیشه کردن است. اما من حرفی که با دانش خودم درست است را می‌گویم. /اصلاحات نیوز




محمدجواد ظریف، وزیر خارجه سابق ایران در کلاب هاوس گفت:


در طول این سه دهه، از هر دو جناح سیاسی کشور به من حمله شده است. 


بعضی به من می‌گویند چرا در مقابل خارجی لبخند می‌زنی و به داخلی نه؛ چون من از خارجی چیزی جز حمله و منفعت‌طلبی انتظار ندارم و برای همین لبخند می‌زنم اما از افراد داخل کشور چنین چیزی را انتظار ندارم و افراد را دوستان خود می‌دانیم. 


هیچ وزیر خارجه‌ای در ایران، از زمان مشروطه، به اندازه من به مجلس احضار نشد و مواخذه نشد. در مجلس دهم که به مجلس برجام معروف شد، ۲۴ بار در مجلس پاسخ دادم. یعنی سالی ۶ بار. بعضی وزرا در کل دوران هم ۶ بار به مجلس نرفتند. 


بنده هیچ نقشی در تاسیس سازمان نایاک نداشتم. با ایرانی‌های نایاک مانند دیگر ایرانی‌های خارج از کشور و سازمان‌های دیگر ارتباط داشتم. 


بیشترین تماس با اندیشکده‌ها و نمایندگان آمریکایی را هم من داشته‌ام. این تماس‌ها و ارتباط‌ها به معنی تاسیس آن اندیشکده‌ها نیست.


نمایندگی ما یک ریال به نایاک نداده است. 


هر ایرانی باید مخالف تحریم باشد. کسی که موافق تحریم است، به خانواده و مردم ظلم می‌کند.


این میزان از فشاری که به نایاک وارد می‌شود را متوجه نمی‌شوم.


وقتی درباره خلیج فارس صحبت می‌شود، تمام ایرانی‌ها همراهی می‌کنند. /اصلاحات نیوز



پزشکیان شنبه می آید همتی ثبت نام کرد/مذاکرات ایران و آمریکا به چه سرانجامی می رسد

روزنامه دنیای اقتصاد:


زهرا اکبری در «تجارت فردا» به موضوع دور جدید مذاکرات بین ایران و آمریکا پرداخته و آن را در گفت‌و‌گو‌ با علی واعظ، تحلیلگر ارشد در امور ایران، بررسی کرده است.

چکیده مقاله از نظرتان می‌گذرد:


مذاکرات برای دستیابی به توافق با آمریکا چگونه می‌تواند محل استناد و اتکای خیال مردمی باشد که سه دهه از عمر خود را گرفتار آن بوده‌اند و امید خود را کمابیش از دست داده‌اند؟


 در این مدت نه‌چندان کوتاه، مردم ایران زندگی خود را گره‌خورده به مناقشه‌ای می‌بینند که سرنوشت بسیاری از آنها را دگرگون کرده است.


گویی مذاکرات هسته‌ای و خبرهای آن، در کنار خبرهای روزمره، به جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی ایرانیان بدل شده است.


 با این همه، طی دو هفته اخیر زمزمه‌هایی در رابطه با مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در عمان به گوش می‌رسید و نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل نیز آن را تایید کرد.‌


همچنین تارنمای آمریکایی آکسیوس به نقل از منابع آگاه خبر داد که دو مقام ارشد دولت بایدن اواخر اردیبهشت ماه در عمان با مقام‌های ایرانی به صورت غیرمستقیم گفت‌وگو کردند.


 در این دور از گفت‌وگوها برت مک گورک، مشاور ارشد جو بایدن در خاورمیانه و آبرام پیلی، نماینده موقت آمریکا در امور ایران حضور داشتند.


مشخص نیست چه کسی به نمایندگی از ایران در این مذاکرات شرکت کرد. یک رسانه آمریکایی به نقل از منابع خود ادعا کرد که گفت‌وگوها بر فعالیت‌های ایران و گروه‌های مقاومت در منطقه و نگرانی‌های آمریکا در مورد برنامه هسته‌ای ایران متمرکز بود.


 این مذاکرات نمی‌تواند گامی برای یک توافق راهگشا باشد اما می‌تواند گامی برای کنترل و مدیریت تنش‌ها در شش ماه باقی‌مانده تا انتخابات ریاست‌جمهوری امریکاست


 این روند از آغاز سال ۲۰۲۳ کلید خورد و در نهایت به یک تفاهم نانوشته تنش‌زدایی بین دو طرف و همچنین مبادله زندانی‌ها در سپتامبر سال گذشته ختم شد.



 در همان زمان قرار بر این شد که این مذاکرات به قصد تبادل نظر و حتی توافق‌های کوچک‌تر در رابطه با مسئله هسته‌ای ادامه پیدا کند اما با حمله حماس به اسرائیل این گفت‌وگوها از ریل خارج شد.


 البته ژانویه گذشته این گفت‌وگوها در مسقط از سر گرفته شد که در آن مقطع بیشتر مبتنی بر تبادل تهدید و اخطار به یکدیگر بود.


دور جدید مذاکرات بیشتر جنبه تبادل نظر و مذاکره پیدا کرده و با توجه به محدودیت‌های سیاسی که جو بایدن با آنها مواجه است احتمال اینکه بتواند در این فاصله زمانی امتیاز جدی در اختیار ایران قرار دهد، وجود ندارد.


جمهوری‌خواهان بایدن را چه از لحاظ سختگیری در اعمال تحریم‌ها (به‌خصوص تحریم‌های نفتی) و چه از لحاظ عدم فشار به جمهوری اسلامی ایران به خاطر حمایت از حماس در جنگ فعلی غزه متهم به ضعف در مقابل ایران می‌کنند.


 بنابراین چون لازمه هرگونه توافق این است که به کنگره برود، بدون شک جمهوریخواهان از آن استفاده سیاسی خواهند کرد و دولت بایدن تمایلی برای پرداخت چنین هزینه‌ای ندارد.


 اما در عین حال دولت بایدن نه خواهان درگیری نظامی در منطقه و نه خواهان بالا گرفتن بحران هسته‌ای ایران است؛ در همین راستا بهترین راهکار را در گفت‌وگوهای محدود با ایران می‌داند تا با حفظ شرایط فعلی کمترین امتیاز را به ایران بدهد.


در گفت‌وگوهایی هم که در عمان صورت گرفته قرار شده است که در مذاکرات بعدی دو طرف درباره راه‌هایی مذاکره کنند که حداقل همکاری بین ایران و آژانس را افزایش دهند.


 در غیر این صورت حتی در چند ماه آینده احتمال افزایش تنش‌ها چه در زمینه برنامه هسته‌ای، چه در زمینه منطقه‌ای بسیار زیاد است.‌بعد از درگیری اخیر بین ایران و اسرائیل قوانین بازی برای دو طرف تغییر کرده، بدون اینکه مشخص شود خطوط قرمز به چه نحوی جابه‌جا شده‌اند.


پیروزی جو بایدن در انتخابات و ورود به کاخ سفید با توجه به وعده‌های انتخاباتی او امیدها را برای احیای برجام زنده نگه داشت.


 اما مسیر بایدن نیز تفاوت چندانی با دولت ترامپ نداشت و در نهایت وی با زیر پا گذاشتن وعده انتخاباتی خود عملاً ورود بدون پیش‌شرط ایالات‌متحده به توافق هسته‌ای با ایران را کنار گذاشت.


اگر دولت بایدن مجدداً شانس داشته باشد که روی کار بیاید انگیزه‌ آن برای دست یافتن به یک توافق برد-برد با ایران وجود خواهد داشت.


منبع: تجارت فردا، شماره ۴۵۷




 عبدالناصر همتی با انتشار پستی اینستاگرامی از کاندیداتوری خود در انتخابات ریاست جمهوری خبر داد