شیوه حکومت
حقوق متقابل مردم و حاکم
ابونوار کرباس فروش میگوید:
«علی بن ابیطالب به همراه بردهاش نزد من آمد و دو پیراهن کرباس خرید. سپس به بردهاش گفت: «هر کدام را میخواهی بردار.»؛ برده یکی را برداشت. سپس علی پیراهن دیگر را برداشت و پوشید.»
ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)، ص۱۲۹.
امام علی(ع) برای شخصیت و حقوق مردم ارزش بسیاری قائل بود و این امر در بخشنامههایی که به مأموران دولتی فرستاده است کاملاً آشکار است.[نیازمند منبع] بر اساس نامه ۵۱ نهج البلاغه، علی(ع) مأموران جمعآوری خراج را به رفتار عادلانه، منصفانه و صبر در برابر مردم سفارش کرده است.[۴۷] همچنین هنگامی که امام علی(ع) مالک اشتر را به استانداری مصر منصوب کرد، او را به مهربانی و خوشرفتاری با همه مردم (چه مسلمان و چه غیر مسلمان) و برخورد انسانی با آنان دعوت نمود.[۴۸]
عدالت
امام علی(ع) در نخستین روزهای خلافتش، در برابر سنت غلط خلفا -که بیتالمال را بر اساس سوابق افراد در جنگهای صدر اسلام و یا سبقت در ایمان و مانند آن تقسیم میکردند- ایستاد و این عدم مساوات در تقسیم بیتالمال را خلاف دستور قرآن برشمرد.[۴۹] همچنین امام(ع) وقتی خلافت را به دست گرفت، تمام زمینهایی را که عثمان به این و آن واگذار نموده بود، مال خدا خواند و دستور بازگرداندن آنها به بیتالمال را صادر نمود.[۵۰]
علی(ع) به خاطر دقتی که در اجرای عدالت داشت و از بین بردن فسادی که در طول سالها پدید آمده بود، دشمنیهایی را بر ضد خودش پدید آورد.[۵۱] این روش او نه تنها طلحه و زبیر، بلکه برادرش عقیل، و پسر عمویش عبدالله بن عباس را نیز از وی آزرد.[۵۲] او در تقسیم بیتالمال بین اشراف قریش و بردگان عجم، فرقی نمیگذاشت و این عدالتش، بزرگان عرب را به خشم میآورد.[۵۳]
مرتضی مطهری اسلام پژوه و نویسنده:
علی در میان خلفا اولین کسی است که وقتی که خلیفه میشود به آنچه خلفای دیگر توجه کردهاند (یعنی فتوحات، کشورگشایی، مبارزه کردن با مشرکان و کافران در خارج مرز اسلام ) کوچکترین التفاتی نمیکند، تمام همّ خودش را متوجه اصلاحات داخلی میکند. احساس میکند این اسلام اگرچه از نظر ظاهر خیلی توسعه پیدا کرده ولی مانند جسم متورّم است، از درونش دارد فاسد میشود، این را از درون باید اصلاح کرد،
*منبع:https://lms.motahari.ir/book-page/84/پانزده%20گفتار?page=310، مطهری، پانزده گفتار، ص۳۱۰
رفتار با دوستان و خویشاوندان در بیت المال
علی(ع) در بیت المال سختگیری میکرد، چنانچه وقتی دخترش گردنبند مرواریدی را از علی بن ابی رافع، کلیددار بیتالمال، بهصورت امانت گرفت، هم دخترش و هم علی بن ابی رافع را بهشدت بازخواست کرد.[نیازمند منبع]
سختگیری در اجرای دین و قانون
آنحضرت در کار دین، اجرای دقیق قانون و شیوه صحیح حکومتداری بسیار جدی و بیاغماض بود و همین عامل او را برای برخی تحملناپذیر کرده بود.[نیازمند منبع] امام(ع) در این راه حتی به نزدیکترین یاران خویش نیز سختگیری میکرد؛ مثلاً هنگامی که غلامش، قنبر، در اجرای حد به اشتباه سه تازیانه بیشتر زده بود، به دستور علی(ع) آن سه تازیانه جبران و بر قنبر سه تازیانه نواخته شد.[۵۴] همچنین بر اساس نامۀ امام علی(ع) به عُثمان بن حُنَیف، کارگزارش در بصره، امام علی(ع) عثمان بن حنیف را بهدلیل شرکت در یک مهمانی اَشرافی که بدون حضور فقیران برگزار شده بود، سرزنش و او را به پیروی از راه و روش زاهدانه و ورع از خدا دعوت کرد.[۵۵]
سرزنش تملقگویان
امام علی(ع) از مدح و ثناگویی افراد بیزار بود و مسلمانان را از این اعمال به شدت نهی میکرد.[نیازمند منبع] به عنوان نمونه به هنگام برگشت امام علی(ع) از جنگ صفین، در کوفه شخصی به نام حرب بن شرحبیل شِبامی -که پیاده بود- امام را -که سواره بود- همراهی میکرد. امام ایستاد و به حرب گفت: برگرد. چون حرب از برگشتن امتناع کرد، حضرت دو مرتبه به او گفت: «برگرد، برای اینکه پیاده رفتن شخصی مثل تو با شخصی مثل من، برای والی و زمامدار فتنه است و برای مؤمن ذلت و خواری.»[۵۶]
ساختار نظامی
در نگاه امام علی(ع) مردم بهعنوان اصلیترین ذخیره دفاعی دولت به حساب میآیند که اگر پشتیبانی آنها نباشد نیروی نظامی رسمی ممکن است در یک جنگ طولانی مضمحل شود و زوال دولت را درپی داشته باشد.[۵۷]
مطهری نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام:
علی قهرمان تیغ و تسبیح است، هم مرد تیغ است و هم مرد تسبیح، اما برای مغلوب کردن کدام طبقه؟ طبقه زیردست و محکوم یا طبقه زبردست و حاکم؟ شعار علی چیست؟ شعار علی «کونا لِلظّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلومِ عَوْناً»(همواره دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید) است. علی در تمام عمر، دوستِ تیغ و تسبیح بود و دشمن طلا. تیغ او علیه خداوندان زر و زور به کار رفت.
* منبع:مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۱
خدمات آموزشی و اقتصادی در حکومت امام
طبق روایتی که از امام باقر(ع) نقل شده، هنگام طلوع آفتاب، نزد حضرت علی جمع میشدند و او به آنان، فقه و قرآن میآموخت.[۵۸] وی در نامه خود به قُثَم بن عباس، فرماندارش در مکه، توصیه کرده بود به افراد بیسواد آموزش دهد و با دانشمندان همنشین باشد.[۵۹] وی در نامۀ خود به مالک اشتر دستور داده بود از برهم زدن سنتهای پسندیده بپرهیزد.[۶۰]
حضرت علی(ع) در نامهای به یکی از فرمانداران خود دستور داد نسبت به آبادانی شهرها توجه داشته باشد.[۶۱] در روایتهایی توصیه او به کشاورزی،[۶۲] و تجارت[۶۳] نقل شده است.
کارگزاران
مقالهٔ اصلی: فهرست اصحاب امام علی
با رویکارآمدن حکومت امام علی، همه کارگزاران عثمان که به خاطر رابطۀ خویشاوندی به مناصب حکومتی دست یافته بودند، برکنار شدند.[۶۴] علی بن ابیطالب برای جلوگیری از فساد کارگزاران، از حکمرانی کارگزاران خود پیوسته بازرسی میکرد و آنان بر اساس عملکردشان، تشویق و یا تنبیه میشدند و علی(ع) برای رفع مشکلاتشان، زندگی آنان را تأمین کرد.[۶۵] ولی حاکمان جدید نه در کوفه، و نه در شام مورد پذیرش قرار نگرفتند.[۶۶] علیاکبر ذاکری در کتاب سیمای کارگزاران علی بن ابیطالب(ع)، نام کارگزاران امام علی در شهرها و مناصب مختلف را ذکر کرده است. اسامی این افراد به شرح زیر است:[۶۷]
کارگزاران مکه
ابوقَتاده انصاری
قُثَم بن عباس؛[۶۸]
کارگزاران مدینه
تَمیم بن عَمرو، ابوحُبَیْش
سَهْل بن حُنَیْف
تَمّام بن عباس
ابواَیّوب انصاری
حارث بن رَبیع؛[۶۹]
کارگزاران کوفه
ابوموسی اَشْعَری
قَرَظَة بن کَعْب بن عَمْرو انصاری
عُقْبَة بن عَمْرو انصاری
هانی بن هَوْذه؛[۷۰]
کارگزاران یمن
حَبیب بن مُنْتَجَب، فرماندار یکی از شهرهای یمن
سعید بن نِمْران هَمْدانی، کارگزار جَنَد در سرزمین یمن
عُبَیْدالله بن عباس بن عبدالمُطَّلِب، کارگزار یمن (صنعا)؛[۷۱]
کارگزاران نهروان، فرات و بهرسیر
عبدالله بن خَبّاب بن اَرَتّ، کارگزار نهروان
عَبیده سَلمانی، کارگزار فرات
عَدیّ بن حارِث (یا عَدیّ بن حاتَم)، کارگزار شهر بَهُرَسیر (شهری در نزدیکی مدائن)؛[۷۲]
کارگزاران مداین
حُذَیْفَة بن یَمان
یزید بن قیس اَرْحَبی
لام بن زیاد
سَعْد بن مَسعود ثَقَفی؛[۷۳]
کارگزاران جزیره و اطراف آن
ابوحَسّان بن حَسّان بَکْری، فرماندار شهر اَنْبار
مالک بن کَعْب اَرْحَبی، فرماندار عَیْن التَمْر
کُمیل بن زیاد نَخَعی، فرماندار هیت
مالک اَشْتَر کارگزار جزیره
شَبیب بن عامر، کارگزار نصیبین؛[۷۴]
کارگزاران جَبُّل و کَسْکَر
سُلَیمان بن صُرَد خُزاعی، کارگزار جَبُّل (شهر/روستایی در مسیر کوفه و بغداد)
قُدامَة بن عَجْلان، کارگزار کَسْکَر (شهری مسیحینشین در مقابل شهر واسِط بین کوفه و بصره)
قَعْقاع بن شور ذُهْلی، کارگزار کَسْکَر؛[۷۵]
کارگزاران بحرین، عُمّان و اهواز
عُمَر بن اَبیسَلَمه، فرماندار بحرین
نُعْمان بن عَجْلان زرقی، فرماندار بحرین و عمان
عَمْرو بن سَلَمه اَرْحَبی کارگزار یکی از شهرهای ایران
حلو بن عوف اَزْدی، کارگزار عُمّان
خِرّیت بن راشد ناجی، کارگزار اهواز؛[۷۶]
کارگزاران فارس
مُنْذِر بن جارود عَبْدی فرماندار اِصطَخر فارس
مَصْقَلَة بن هُبَیره شیبانی فرماندار اردشیر خرّه
زیاد بن اَبیه، کارگزار فارس؛[۷۷]
کارگزاران اصفهان، ری، قزوین و همدان
مِخْنَف بن سُلَیْم اَزْدی کارگزار اصفهان، ری، قزوین و همدان
یزید بن قیس اَرْحَبی کارگزار اصفهان، ری و همدان
یزید بن قیس حُجّیّه، کارگزار ری
رَبیع بن خُثَیْم کوفی کارگزار قزوین؛[۷۸]
کارگزاران خراسان، سیستان و کرمان
جَعْدَة بن هُبَیْره، کارگزار خراسان
خَلید بن قُرّه یَربوعی، کارگزار خراسان
حُرَیْث بن جابر حَنَفی بَکْری، کارگزار خراسان
عون بن جَعْده، کارگزار سیستان
رِبْعیّ بن کَأْس عَنْبَری، کارگزار سیستان
عبدالله بن اَهْتَم، کارگزار کرمان[۷۹]
کارگزاران آذربایجان و حُلوان
اَشْعَث بن قیس، کارگزار آذربایجان
اَسْوَد بن قُطَبه، کارگزار حلوان
قیس بن سَعْد بن عُباده انصاری، کارگزار آذربایجان
عبدالله بن شُبَیْل اَحْمَسی، جانشین قیس در آذربایجان
سَعْد بن حارِث خُزاعی، کارگزار آذربایجان؛[۸۰]
کارگزاران مصر
محمّد بن اَبیحُذَیْفه
قیس بن سَعْد بن عُباده اَنصاری
مالک بن حارث اَشتَر نَخَعی
محمد بن اَبیبَکْر؛[۸۱]
کارگزاران بصره
عُثْمان بن حُنَیْف اَنصاری
عبدالله بن عباس
اَبُوالاَسْوَد دُؤَلی.[۸۲]
جستارهای وابسته