پایان مبهم در قاهره
بهرغم اعلام خاتمه مذاکرات آتشبس غزه، منابع آمریکایی از ادامه گفتوگوها در سطوح پایینتر خبر میدهند
بیش از یک هفته پیش مذاکرات آتشبس غزه در دوحه آغاز شد و بسیاری از تحلیلگران بر این عقیده بودند که در ۲۵ یا ۲۶ آگوست این مذاکرات میتواند به خروجی مثبت منتهی شود و اوضاعواحوال را دگرگون کند؛ چراکه ارشدترین مقامات سیاسی و امنیتی اسرائیل و آمریکا به انضمام مصر و قطر در دوحه پای میز نشسته بودند و در مورد این مذاکرات به تبادلنظر پرداختند. نکته بسیار مهمی که در این راستا باید مورد نظر قرار بگیرد این است که منابع فلسطینی کمتر از ۱۰ روز پیش اعلام کرده بودند که پیشنهاد آمریکا شامل خروج همهجانبه اسرائیل از نوار غزه نمیشود و تسلط آن بر محور فیلادلفیا هم ادامه خواهد داشت و تنها حضور ارتش اسرائیل کاهش مییابد. این بند از طرح پیشنهادی آمریکا دقیقاً همان نقطه اصلی اختلاف میان حماس و اسرائیل است که حالا در مذاکرات قاهره هم خود را نشان داد.
ادامه مذاکرات در فضای جنگی؟
براساس آنچه که رویترز منتشر کرده، مذاکرات آتشبس غزه در قاهره بدون دستیابی به توافق پایان یافته است و حماس و اسرائیل با چند ماده ارائه شده از سوی میانجیگران موافقت نکردهاند. اینکه چرا حماس در شامگاه یکشنبه مذاکرات قاهره را ترک کرده موضوعی است که در برخی از خواستههای آنها قابل رؤیت خواهد بود. در این راستا، باید متوجه بود که بسیاری از منابع عبری، عربی و آمریکایی بهموازات انتشار اخبار پایان مذاکرات قاهره درحال مخابره این پیام بودند که مذاکرات آتشبس همچنان بهگونهای دیگر ادامه دارد. بهعنوان مثال، رسانهها و روزنامههای اسرائیل اعلام کردهاند که خروجی مذاکرات بهنوعی مثبت بوده و بازگشت هیات اسرائیلی به تلآویو به معنای بحران در مذاکرات نیست، بلکه مذاکرات ادامه دارد. مجموع این پیامها و اظهارنظرهایی که صورت گرفته نشان میدهد آمریکاییها، مصریها و قطریها بهعنوان گردانندگان و میانجیهای حاضر در مذاکرات آتشبس غزه و تبادل اسراء، به دنبال آن هستند تا این گفتوگوها را زنده نگه دارند اما همین وضعیت بهنوعی ابهام در شرایط آتشبس غزه منجر شده و هیچکس نمیداند که طی رزوهای آینده قرار است چه اتفاقی برای این دور از مذاکرات رخ دهد.
تنشزدایی با آمریکا؟
چرا مدیریت تخاصم مانع احیاء برجام است؟
به قلم؛ حشمتالله فلاحتپیشه؛ رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم
سیاست خارجی دولت چهاردهم نمیتواند فارغ از تجربه تاریخی چالشها و مناسبات ایران با منطقه، اتحادیه اروپا و ایالاتمتحده شکل بگیرد. بخشی از مواضعی که وزیر خارجه کشورمان ضمن رای اعتماد و سپس در مصاحبههای خود بیان کرد، با واقعیات همخوان نیست و بخشی دیگر واقعیات را در نظر میگیرد و در این میان باید به نکاتی اشاره شود:
❇️۱.زمانی که مساله مدیریت تخاصم با آمریکا و تلاش برای همکاری با اروپا در جهت کاهش تحریمها مطرح شد باز هم تجربه تاریخی در نظر گرفته نشده است؛ چراکه اتحادیه اروپایی بدون آمریکا هیچ نقشی در مورد رفع تحریمها نمیتواند داشته باشد.
۲.از نظر من مدیریت تخاصم، یک راهبرد انفعالی است. زمانی که در رابطه با یک کشور اصل را بر تخاصم میگذاریم، به این معناست که دیپلمات کشور ما عملاً خود را خلع سلاح میکند، در صورتی که تنوعهای زیادی در مناسبات با ایالاتمتحده داریم. زمانی که بایدن سر کار آمد، چراغسبزهای متعددی به ایران برای احیای برجام داده شد و معتقدم که دولت گذشته این فرصت را از دست داد. با این وجود، شاهدیم که ایران روزانه حدود یکونیم میلیون بشکه نفت صادر میکند و به همین دلیل نمیتوان با یک کلمه مناسبات با آمریکا را تعریف کرد.
۳.خوشبینانه است که با موضوعی تحت عنوان برجام، مناسبات ایران با آمریکا و اروپا را تحلیل کنیم، اما باید توجه شود که در این موضوع یکسری شرایط اضطراری شکل گرفته که تنش در منطقه با محوریت اسرائیل و تبدیل شدن آن به جنگ میان ایران و کشورهای غربی ازجمله موضوعاتی است که باید مدنظر باشد.
اما در مورد برجام باید متوجه بود که صحبت کردن از آن به معنای کشتن انرژی و وقت کشور خواهد بود؛ چراکه پاییز امسال عملاً چیزی تحت عنوان برجام نداریم و بخش اعظمی از آن منقضی شده است. بهویژه که در طول ۸ سال گذشته ایران با تحمل تحریمهای متعدد در حوزه کیفیسازی، تنوعبخشی و افزایش سطح غنیسازی خود هزینههای زیادی را متحمل شده و نمیتوان حرفی از آن زد.
در این میان، بحث خنثیسازی تحریم و رفع تحریم هم مطرح میشود، ولی باید دانست که خنثیسازی یک سیاست پرهزینه برای کشور است و بیشترین کسانی که از سیاست خنثیسازی بهره بردند، کاسبان تحریم هستند.
معتقدم که نظام بینالملل تغییر کرده و ما یک نظام جدید بر پایه نوواقعگرایانه را شاهد هستیم و در این عصر سه شاخص وجود دارد. شاخص اول، وجود آنارشی در دنیاست و بهنوعی میبینیم که خوشبینیهای دهه ۹۰ میلادی جای خود را به تنشها داده است. شاخص دوم این است که در این عرصه آنارشی همه کشورها اولویت خود را منافع ملیشان مشخص کردهاند که پرهیز از تنش در بطن این منافع ملی جای دارد که حالا دو تنش مهم اعم از جنگ اوکراین و جنگ هفتم اکتبر در غزه در این راستا خلق شده است.
تقریباً تمام کشورها سعی کردند که از این دو تنش دوری کنند و منافع خود را درگیر آن نکنند اما ایران در هر دو تنش حاضر بود و اساساً منافع ما را تهدید کرد. شاخص سوم هم افزایش تواناییهاست. کشورها سعی میکنند که حتی در دل تنشها، توانایی خود را گسترش دهند اما میبینیم که توانایی ایران درحال کاهش است. بهعنوان مثال، در مورد اوکراین هیچ منافعی برای ما حاصل نشد و کانالهای ارتباطی خود با اروپا و آمریکا را از دست دادیم.
جدا از تمام این مسائل، باید به موضوع FATF هم نگاه داشته باشیم که البته از شعارهای آقای پزشکیان است. رئیس مجلس شورای اسلامی در مناظرات انتخاباتی به این موضوع اشاره کردند که به دلیل مشکلات FATF، چیزی در حدود ۳۰ درصد پول ایران در مناسبات بینالمللی از بین میرود.
با رسیدن قیمت هر انس طلا به ۲۵۰۰ دلار، برای اولین بار، قیمت هر شمش ۴۰۰ انسی طلا از یک میلیون دلار عبور کرده است
شبکه بانکی، دلالها و تولیدکننده برندگان واقعی «گل یا پوچ» قرعهکشی خودرو/ وزارت اقتصاد چگونه اقتصاد کشور را به چالش میکشد؟
روزنامه قدس نوشت:
تبلیغات و ارسال پیامکهای بانکهای وامدهنده برای حساب وکالتی خودرو همچنان ادامه دارد؛ رویهای که معلولِ نبود نظارت و اعمال سیاستهای غلط اقتصادی، و خدمتی «ناخواسته» و «ناگزیر» نه به مصرفکنندگان واقعی بلکه به دلالان و بانکها و منفذی برای تنفس خودروسازان تعبیر میشود.
بازگشت ایرانخودرو به سازوکار قرعهکشی برای پیشفروش محصولات با این پیشبینی همراه شده که از محل نامنویسی ۳ میلیون نفر در سامانه، بیش از ۷۰۰ هزار میلیارد تومان در شبکه بانکی بلوکه میشود.
هر فرد ۲۳۰میلیون تومان نزد بانک مسدود میکند و بانکها هم که در پی جذب حداکثری مشتری و از اعطای تسهیلات قرضالحسنه مبتنی بر اولویت (ازدواج، فرزندآوری و جهش تولید مسکن) فراری هستند، اعتبار ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون تومانی به مشتریان پیشنهاد میدهند.
تسهیلات بهاصطلاح کمکی بانکها پس از پایان قرعهکشی از حساب مشتریان کسر میشود آنهم بدون ضامن و سود یا با سود ترجیحی و در واقع بهصورت مجازی این اعتبار را به حساب مشتریان اضافه میکنند.
بازگشت ایران خودرو به سازوکار قرعهکشی و تحرکات بانکها برای بهرهگیری از این شرایط ریشه در ضعف سیاستهای بانک مرکزی و وزارت اقتصاد برای بهبود فضای اقتصاد کشور دارد که فرصت دلالی در بازار و صنعت خودرو را هر روز افزایش میدهد.
انتصاب دوباره محمدرضا عارف به معاون اولی ریاست جمهوری با واکنشهای مثبت و منفی فراوانی روبرو شده است.
علی شریفی زارچی، در شبکه اجتماعی ایکس برای او آروزی موفقیت کرد و نوشت: «دکتر عارف یک روز پس از اخراج من از دانشگاه شریف و در اعتراض به این تصمیم، از هیات اجرایی جذب دانشگاه شریف استعفا داد؛ کاری که به ندرت از سوی سایر مسوولان اتفاق افتادهاست.»
در این میان بحث «ژن خوب» و «برتری اصالت ژن» بلافاصله بعد از انتشار خبر انتصاب آقای عارف باردیگر در رسانههای اجتماعی همرسان شد.
این دو عبارت را هفت سال پیش حمیدرضا، پسر آقای عارف در حین تکذیب اتهام استفاده از رانت پدرش ذکر کرد و تواناییهای خود را محصول «ژن و خون خوب» پدر و مادرش دانست که خیلی زود وارد ادبیات سیاسی و متعاقب آن طنز اجتماعی شد و برخی «ژن خوب» و «برتری اصالت ژن» را معادل اصطلاح «آقازاده» دانستند.
محمد آقازاده، روزنامهنگار در شبکه ایکس نوشت: «سلام دوباره بدهید به بازگشت دوران ژن خوب ، راستی عدالت چه می شود؟!، شوخی بود فراموشاش کنید.»
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار نیز در شبکه ایکس با استقبال از انتصاب آقای عارف نوشت که او «به لحاظ کارنامۀ اجرایی چه در پست ریاست دانشگاه تهران، چه وزارت پست و تلگراف و تلفن و چه مقام معاون اولی دولت سید محمد خاتمی، کارنامۀ خوبی از خود به جا گذاشته و چهرهای زحمتکش و علمی و کم سر و صدا و بدون حاشیه به شمار میرود. از این جهت، کاملا گزینۀ مناسبی برای معاون اولی دولتی با ماهیت و رویکرد دولت پزشکیان است. در این میان، گاف فرزندش هم قابل گذشت است!»